سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام! به وبلاگ «تــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــــدا...» خوش آمدید. مقدمتان گرامی

دلم می خواهد اگر کار علمی هر چند کوچک را انجام می دهم و یا دیگران انجام می دهند به قولی از خاک خوردن لای مجله مربوطه در داخل کتابخانه ها بیرورون آید. به همین خاطر تصمیم گرفتم این پست را در این راستا بنویسم. آخه موضوع مقاله ای که توسط این حقیر نوشته شده "الگوی شلایر ماخر و تعامل سیاق متنی و حالی در دور هرمنوتیکی متناسب قرآن" به نحوی هم در باب ارتباط تناسب آیات با ترتیب و اسباب نزول است. از آنجایی که تناسب آیات، ترتیب نزول، و اسباب نزول از مقوله های بسیار مهم علوم قرآنی است که در فهم قرآن حائز اهمیت خاصی است؛ لذا مهم است که پژوهش های آن به روز به محققین معرفی شود.

حال در پژوهش مذکور ارتباط این سه مقوله( تناسب آیات، ترتیب نزول و اسباب نزول) در دور هرمنوتیکی که در مقاله  آمده، تبیین شده است؛ و بنده برای راحت یابی مقاله برای محقیقین عزیز در مراجعه به موتورهای جستجو، برچسب هم برای پستی که آدرس مقاله را گذاشته ام نوشتم؛ اما اصلا در جستجو یافت نمی شد. یعنی اگر بزرگواری بخواهد ببیند که آیا کاری در رابطه با ارتباط تناسب آیات با ترتیب و اسباب نزول انجام شده است از طریق جستجو در نت به نتیجه ای نمی رسد؛ لذا تصمیم گرفتم که یک پست با همین عنوان مستقلا بنویسم؛ تا عنوان پست، محققین عزیز را به این مقاله برساند.

برای راحتی کار بیشتر آدرس مقاله را مجددا در این پست نیز می گذارم؛ موفق و پاینده باشید:

http://jquran.um.ac.ir/index.php/quran/article/view/17930






تاریخ : دوشنبه 93/4/9 | 4:33 صبح | نویسنده : ملیحه قاین ابراهیم آبادی | نظرات ()

لازم به ذکر و توجه است در عین این که استفاده از قواعد و قوانین زبان شناسی و فهم متن، برای فهم متن قرآن کاملا ضرورت دارد و نباید به هیچ عنوان از آنها غفلت نمود، اما این کتاب الهی علاوه بر این بعد بشری(زبان الفبایی خاص بشر است) ابعادی دیگر نیز فراتر از این سطح فهم را داراست. این کتاب الهی دارای عجایب بسیار دیگری نیز جز این بعد هست که مانند نشانه و آیتی دال بر الهی بودن آن، ابعادی از آن را آشکار می­کند، مانند آنچه که کربلایی کاظم می­دیدند او در عین بی­سوادی قادر به تشخیص کلام الهی از غیر آن می­شدند. این ویژگی آیات الهی متفاوت از دیگر کلامها است که در نگاه کربلایی کاظم به مرحله بروز و ظهور رسیده بود.

تجربه ایشان قابل آزمون خطا بود و لذا از نظر عقلی و علمی چیزی بوده است که به اثبات رسیده است

 نیز ابعاد دیگر آن که گاه نشانه­هایی از آن هویدا می­شود معجزه بودن و غیر بشری بودن اصل آن را برای اهل ایمان به مرحله درک می­رساند.

برای نمونه بررسی­هایی که موریس بوکای حول برخی آیات قرآن انجام داده صرف نظر از قضاوت در درستی و نادرستی همه آنها و یا آیه شق القمر که به معجزه پیامبر دلالت دارد و پیدا شدن شواهدی از مطالعات نجومی که بر احتمال انشقاق ماه دلالت دارد.

همه اینها ما را به این که این کلام الهی بعد از فهمی که باید قاعده مند باشد که متناسب فهم بشر است، ابعاد دیگر نیز دارد که به آن حیاطی دیگر می­بخشد و موجب اهتمام بیشتر بشر به آن می­شود که آن نیز لازمه و در راستای هدف قرآن که همان هدایت بشر است می­باشد.

با همه این اوصاف، نباید ما در پی یافتن این قرایین باشیم و سراغ قرآن برویم برای یافتن این موارد و تحمیل علوم بر آن؛ زیرا این نحو عمل کرد احتمال به خرافه کشیده شدن و تحریف متن وجود دارد؛ اما برخی شواهد که به حد قریب به یقین می­رسند جای توجه دارد و همان برای نشانه و آیتی از سوی خداوند کفایت می­کند. البته این نظر به این معنا نیست که در قرآن چیزی خلاف علم بشری نیست مانند حرکت خورشید که قرآن به آن اشاره می­کند همانند سخن گفتن ما از حرکت آن با این که به این که زمین حرکت می­کند علم داریم اما مثلا می­گوییم خورشید به وسط زمین رسیده است. این نحو سخن گفتن به تعبیر دکتر نکونام از قبیل مطابق فهم و درک مخاطبان و نیز آداب سخن گفتن آنان و به زبان مأنوس آنان سخن گفتن است. اما در آیاتی که از تمثیل و تشبیه و آنچه که بشر از آن اطلاعی نداشته­اند و قرآن به ابتداأ از آن موارد سخن می­گوید و با آنچه در واقعیت و از نظر علمی بدان دست یافته اند هم خوانی دارد را می­توان دید؛ شاید به این گونه اطلاعات در قرآن توان اطلاق اخبار غیبی نمود

 مانند آنچه که دکتر شاکر در ارتباط با هامان در مقاله ای به اثبات آنچه که قرآن از آن سخن گفته است در واقعی و از نظر مطالعات تاریخی رسیده اند؛ مخالف و متفاوت از آنچه که در عهدین آمده.

برای نمونه دیگر در این هماهنگی آیات با واقعیت می توان به ماجرای جسد فرعون اشاره نمود. جسد فرعون که پژوهشگران به سلامت بدن او در عین این که اول غرق شده بوده است رسیدند و این هیچ با یافته­های تاریخی مخالفت نداشته است. در حالی که تصور عامه مخالف آنچه قرآن می­گفته بود است.

میزان درستی و تهی از خطا بودن آن در گزارشات تاریخی است که این بعد آن ثابت شده و با تمام یافته­ها باستان شناسی و تحقیقات تاریخی مطابقت دارد و در قرآن تصریح شده است که اخباری ابلاغ شده به پیامبر از طریق وحی(قرآن)،






تاریخ : جمعه 93/2/19 | 12:12 صبح | نویسنده : ملیحه قاین ابراهیم آبادی | نظرات ()

به نام خدا

مقاله ای که سال 91 با عنوان "الگوی شلایر ماخر و تعامل سیاق متنی و حالی در دور هرمنوتیکی متناسب قرآن" نوشته بودیم چاپ شده.
 موضوع این مقاله در ارتباط با دور هرمنوتیکی برای قرآن است. به نحوی در این مقاله ارتباط تناسب آیات با ترتیب و اسباب نزول از یک بعد آنها نیز تبیین شده است،  که می توان گفت، با نگاهی جامع و قاعده مند به تبیین ارتباط بین هر سه مقوله مذکور پرداخته است

برای ملاحظه علاقه مندان و آنان که این موضوع برای شان جالب است آدرسهای آن را در ذیل می گذارم:


http://jquran.um.ac.ir/index.php/quran/article/view/17930


یه توضیحی هم بدم، و اون این که چرا عنوان مقاله اینقدر طولانی شده؟ مجبور شدم؛ آخه برای این هست که محتویات آن مباحث مختلف هست و از طرفی عنوان باید حداقل گره خوردن آن مباحث کلیدی که در مقاله مهم هستند را منعکس کند؛ لذا این شد که این شدتبسم






تاریخ : شنبه 93/2/6 | 6:27 صبح | نویسنده : ملیحه قاین ابراهیم آبادی | نظرات ()

به نظر می رسد، زمینه اولیه روی آوری به اعجاز عددی از یک سو، وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سوره های قرآن، و از سوی دیگر سابقه حساب ابجدی است که پیش از اسلام وجود داشته و عرب آن را از اقوام عبری یا سریانی گرفته بودند.

اما به هر حال، حداکثر چیزی که این سابقه القاء می کند، اعجاز عددی در حروف مقطعه است؛ نه تمام قرآن.

البته شاید تسری اعجاز عددی از حروف مقعطه به کل سوره های قرآن این باشد که این حروف مقطعه در آغاز سوره ها قرار دارند و چنان که علامه طباطبایی اظهار داشته، میان حروف مقطعه و سوره یا سوره های مربوطه تناسب سبکی و مضمونی وجود دارد.

اگر چه برخی قائل اند که این حروف مقطعه حاوی هیچ مضمون و محتوایی نیست و صرفاً برای اسکات مخاطبان یا هم سنخی حروف کلام الهی با کلام بشری ذکر شده است، اما نظم خاصی که این حروف مقطعه دارند و استفاده از حروف خاصی برای سوره های خاصی و یا تکرار حروف خاصی برای سوره های خاصی این نظریه را که این حروف اشاره به هیچ مضمون و محتوای خاصی ندارد، تضعیف می کند.

به هر حال، نهایت آنچه که این حروف مقطعه به ما القاء می کند، این است که باید در این حروف مقطعه مضمون و محتوای رمزآلودی وجود داشته باشد؛ اما هیچ دلیلی ندارد که بر سایر حروف قرآن و یا کلمات و آیات و سوره های قرآن به پژوهش هایی که هیچ مبنایی ندارد و نیز هیچ ارتباطی به حروف مقطعه ندارد، اقبال کنیم.

اگر فرض را بر این بگیریم که حروف ابجد سابقه دارد و حروف مقطعه برگرفته از همین حروف است، باید قائل باشیم که حروف مقطعه به حساب ابجد بر مضامینی دلالت دارد که این مضامین نیز باید مرتبط با سوره هایی باشد که این حروف در آغاز آنها آمده اند.

به این ترتیب، نظریه علامه طباطبایی می تواند بستری برای اینگونه تحقیقات باشد.

تلقی کلی این است که خداوند هر چیزی را که در قرآن به کار برده، با توجه به سابقه ای است که آن نزد عرب داشته است. بر این اساس، این ابداعاتی که پس از خاتمه نزول قرآن و به خصوص در دوره های معاصر پدید آمده، هیچ جایگاه علمی نمی تواند داشته باشد.

نظریه ای که علامه طباطبایی داده، صرف نظر از حساب ابجدی حروف مقطعه است.

یکی از افرادی که با حساب ابجدی به بررسی رابطه حروف مقطعه و سوره های مربوطه پرداخته اند، سید مصطفی خمینی است. نظریه ای که او عرضه کرده، این است که حروف مقطعه آغاز هر سوره به حساب ابجد اشاره به تعداد آیاتی است که برای اولین بار از آن سوره نازل شده است.

منتها او نیز برای به کرسی نشاندن نظریه اش به تذوقات و تکلفاتی روی آورده است که هیچ مبنای عقلی و نقلی ندارد.

به هر حال، نمی توان نادیده گرفت که قرآن یک کتاب هدایت است که برای هدایت عرب امی چهارده قرن پیش نازل شده و نمی توان ادعا کرد که در حروف مقطعه قرآن، مضامین و محتوای مهمی در زمینه هدایت انسان ها وجود دارد؛ به ویژه آن که اساساً ارسال رسل و انزال کتب برای بیدار کردن عقل و فطرت انسان هاست و قرار بر این نبوده است که راز و رمز ناگشوده ای را در اختیار بشر قرار دهند.

به همین جهت، بسا همین نظریه دور از واقعیت نباشد که در حروف مقطعه نیز رمز و رازی وجود ندارد و آنها عبارت از همان حروف هجایی است که برای عرب عصر نزول شناخته بود و هیچ معنا و مضمونی جز حروف هجا نداشت.

وقتی که ما می بینیم در قرآن در حد همان دانش های عامیانه و سطحی معهود عرب عصر نزول سخن گفته شده، دلیلی ندارد، در حروف مقعطه مضامین و معانی خاصی که برای عرب آن عصر نامعهود است و بسا بعد کشف شود، منظور شده باشد.

واقعیت مهمی که در مطالعات مربوط به اعجاز عددی مشاهده می شود، این است که طرفداران اعجاز علمی کسانی اند که نه چندان به زبان عربی مسلط اند و نه چندان به محتوای آیات قرآن اشراف دارند و نه مطالعه آنان عمیق و از روی تأمل و تفکر بر روی مضامین آیات است. نوعاً کسانی به اعجاز عددی روی آورده اند که مطالعات تخصصی در زمینه قرآن و تفسیر نداشته اند و رشته تحصیلی و مطالعاتی آنان معارف اسلامی نبوده است؛ بلکه فنی و مهندسی و یا علوم پژشکی و ریاضی و مانند آنها بوده است. از این رو، توجه لازم و علمی به معانی آیات و لغات نداشته اند.

به همین رو، کسانی که مشتاق کشف اعجاز قرآنند، توصیه می‏شوند: اوّلا زبان عربی را که زبان قرآن است، فرا بگیرند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «تعلموا العربیة فانها کلام الله الذی یکلم به خلقه» و ثانیا فراوان قرآن بخوانند و ثالثا با تأنی و تأمل قرآ بخوانند. بدون شک اگر کسی به این سه توصیه عمل نماید با تمام وجودش اعجاز قرآن را یافته و شهود خواهد کرد و نیازی به آمارگیری از واژگان قرآن نیست.

بستر پیدایش چنین نظریاتی رمزآلوسازی قرآن از دیرباز بوده و ریشه آن به احادیثی است که برای قرآن بطونی قائل شده اند؛ بدون آن که روشن سازند که این بطون چه نسبتی با ظاهر آیات قرآن دارد.

البته شاید وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سوره ها نیز بی تأثیر نبوده باشد؛ چنان رشاد خلیفه به عنوان اولین کسی که به اعجاز عددی قرآن روی آورده، همین حروف را مورد توجه قرار داده است.

چنین اظهار نظرهایی درباره قرآن بیش از آن که موجب گرایش منکران قرآن باشد، موجب اعراض و اشمئزاز آنان می گردد.






تاریخ : شنبه 91/5/7 | 5:17 صبح | نویسنده : ملیحه قاین ابراهیم آبادی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: :.