سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سلام! به وبلاگ «تــــــــــــــــــــــــــــا خــــــــــــــــــــــــــــدا...» خوش آمدید. مقدمتان گرامی

خدایا، ای آنکه یه قطره اشکمو که می درخشه باز * بهونه می کنه منو ببخشه باز!

 ********

یادش به خیر!

دوران سوم راهنمایی و اول دبیرستان...!

روی یخچال نقاشی ای کشیدم که با دل نقش زدم آن را؛ بعدها آن یخچال به منزلی که در روستا داریم، منتقل شد، چند ماه پیش که روستا برای هواخوری رفته بودیم، دیدم که نقاشی ام کم رنگ شده...

ترسیدم که پاک شود...!

در این نقاشی، با شاخه های درخت کلمه ای را نقش زدم که نام محبوبم بود؛ و آن درخت در این نقاشی نمادی از حیات بود که هر آنکه به سوی آن محبوب آید می ماند و آنکه نیاید، نیست و نابود می شود.

چندماه قبل وقتی رفتم روستا و دیدم که نقاشی ام کم رنگ شده، نشستم و شروع به پر رنگ کردنش کردم؛

و شد مثل اولش...

 






تاریخ : دوشنبه 94/4/15 | 7:11 عصر | نویسنده : ملیحه قاین ابراهیم آبادی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: :.